از دیروز یک سرهنگ تمام عیار شده بود.دوباره به پکیج باز شده و بروشور تویش نگاه کرد.لباس به همان خوش فرمی در آمده بود که گفته بودند.سر دوش ها،حمایل،کلت و حتی سبیل بسیار متناسبی را پشت لبهایش احساس می کرد.پودر سفید رنگ بود و مزه ی هلو می داد.که او با کمی شکر مخلوطش کرده بود و یک دوم پیمانه آب رویش ریخته و با قاشق غذا خوری مطابق بروشور خورده بود.مساله ی بهتر این بود که او به خاطر این انتخابش توانست 15 امتیاز از شرکت سازنده ی پکیج بگیردو تصمیم گرفت از جایزه اش استفاده کند،پس بدون معطلی تخم مرغ شانسی توی پکیج رااز لای زرورق قرمز رنگش در آورد و اول کاکائوی دورش را خوردو درست لحظه ای که منتظر یک گردن آویز برنجی یا یک رینگ استیل بود ،با ناباوری کلید طلایی را از لای دندانهایش بیرون کشید و در حالی که سعی می کرد خونسردیش را حفظ کند به طرف کمد ته اتاق دوید تا کلید را با همه پکیج های" خوشبختی در چند ثانیه" ای که داشت امتحان کند،ولی وقتی هیچ قفلی باز نشدهم نتوانست تا صبح صبر کند.تلفن را برداشت و به اولین شرکتی که می توانست همه ی مارکهای آن پکیج را برایش بفرستد تلفن کرد ونه تنها به صدای کشدار و تنظیم شده روی2340هرتز منشی تلفنی که ممکن بود با خواب بدون انقطاعش تداخل جدی داشته باشد اهمیت نداد،بلکه برعکس جمله ی تکراری سفارشش را آنقدر گفت تا سفارشش ثبت شود؛بعد کلید را توی مشتش فشار داد و به قرص خواب بدون انقطاعش فکر کرد.هر چند خوابش نمی آمد اما قرص را مطابق بروشور خورد.همه چیز آماده بود.یک تخت خواب یک نفره ،لباس خواب آبی راه راه،چشم بند سیاه،یک لیوان آب خنک، موزیک بتهوون که او از روی لیست آهنگها انتخاب کرده بود و بوی دیوانه کننده ی شب بوها.
وقتی چشمهایش سنگین تر شد ساعت شماطه دار بزرگی از روی دستور العمل بروشور برای راس ساعت 7.5صبح کوک شده بود.
(((ببخشید دندانتان توی گردن من است!)))
سلام دوست خوبم! به روزم با کلی شعر و مطلب و خبر و ...
(((به چیزهای قشنگی که هست فکر بکن!!)))
....الف. لام. میم....
«مهدی موسوی» بودن غمگین است!
....الف. لام. میم....
میمون، به دُمت نگاه کن!
....الف. لام. میم....
«PMS» مخفف وضعیت پست مدرن «Post Modern Situation» نیست بلکه ...
....الف. لام. میم....
«همین است که عقل من ادراک می کند»
«شمس» دارد زندگی ام را زیر و رو می کند
....الف. لام. میم....
PLOP!
او داشت قِل می خورد!
....الف. لام. میم....
شماره چهارم فصلنامهی همین فردا بود چاپ شد
(به زمان با دید غیرخطی نگاه کنید!)
.....
(((شاعر ان خوب به بهشت می روند، شاعران بد به همه جا!)))
(نقدی متفاوط!! و ... راجع به برگزاری جشنواره های شعر کشور)
پوتین برای سربازان جدید
...
(((پرنده ی نخی ام زیر چرخ خیاطی)))
...
و دیگر هیچ!
من مراتب wow خود را این داستان متفاوت تقدیم می کنم:-)
طبق بروشور باید زیبا باشد!
ممنون
آها!
ممنونم خانم دکتر
راستش دیگه داشتم نا امید می شدم...
سلام دوست عزیز
به روزم با نقدی بر شعر معاصر ایران و عنوان های زیر :
زبان درازی پسا غزل
مولانا پشت کیبورد یا مولانا با گیتار بیس شعر پست مدرن می سراید
پست مدرنیسم دختری با موهای فشن زیر چادر گل منگلی
اداره پست مدرن نیست
چرندیات پست مدرن
آبجوی کانادا یا شراب فرانسه ؟
خطاب به کرکس ها و چرا من دیگر شاعر دهه ی هفتادی نیستم !!!
نظر شما نسبت به زیبایی لیلا حاتمی چیست ؛ از 0 تا 20 نمره دهید ؟
سیاه های م س ت شیکاگو
سگ شد دوباره دلم / را شکار کرد
دست دست نمی کنم پست مدر ...[ نیست ] مُر ...[ دَست ]
منتظر حضور شما هستم
نقد فراموشت نشود
---------------
بابت کپی پیست معذرت
با سلام
داستان را خوندم . می تونست خیلی کوتاه تر نوشت .
موفق باشید
سلام
وبلاگ به روز شد با :
9 ( من گورکن ها را صدا می زنم
2 ( نوستالژی رنگ های آبی
7 ( تصور کن بهاری را که از دست تو خواهد رفت
4 ( land of cries
6 ( صحنه هایی از گریه ی پدرم
8 ( همین فردا ، شاید
3 ( چند صدایی در ایوار یا خرم آباد شهر خوبی نیست؟
0 ( از زبان یاسر
1 ( 3 داستان عاشقانه
10 ( ...
و با دوشعر تازه منتظر حضور و نظرات شما هستم.
سبز باشید.
سلام
اوه من تا به حال اینجا نیومده بودم
چه خوبه
بازم میام
دوست جونم امیدوارم سال خوبی داشته باشی!!!
سلام مرضیه جان
چه خوب شد اومدین
راستش چند روز قبلش به آقای موسوی گفتم فکر کنم خانم ترکمانی اصلا منو دوست نداره
حتی یه بارم نیومده وبلاگم
خوب شد اومدین
خیلی خوشحالم کردین
داستانتو می خونم
شاید شاعرانگی کار آدمیزاد نباشد!
.
.
.
.
"رادیکال ما" به روز شد
سلام
با یک غزل و دو رباعی به روزم.
ساعی باشید و مانا.