ماجرای مرگ غم انگیز السی دودوهیپل زالاسیررمخگولتررسیو سه

    

ما جای خیلی دوری زندگی می کنیم.یکجا که نه آب و هوای خوبی دارد و نه حتی سر راه خوش گذرانهای فضایی است که به صورت اتفاقی گذرشان به این طرفها بیفتد.1992 ساعت گذشته را فقط راه رفته ام و شانه هایم درد می کند  منتظرم شب بشود و بتوانم توی حبابچه ام بعد از اینکه حسابی همه جایش را خاراندم و تنم سبک شد بخوابم.حبابچه ی من بزرگترین حبابچه ی اینجاست .می گویم اینجا چون ما جای دیگری نمی رویم و از جایی هم اینجا نمی آیند.                                      

سر و صدا را( السی دودو هیپل زالا سیرر مخگو لترر سیو سه) به راه انداخته است و منم که باید به این دعواهای پیش پا افتاده رسیدگی کنم.اولش فکر می کنم دوباره با یک چشم ها دعوایش شده است.یک چشم ها همیشه روی تپه ها هستند و بعضی وقتها سرازیر می شوند و چون نمی توانند جلوی سرعت سقوطشان را بگیرند معمولا به حبابچه هایمان می خورند و چندین شبانه روز درد می گیریم.                                                                                                            

 اما داستان این چیزها نبود.سعی کردم تا می توانم روی شانه هایم بدوم و باید اعتراف کنم اینجور وقتها سرم چند باربه جاهای سفتی می خورد ولی وظیفه ی اداره کردن اینجا به من سپرده شده است .کمی مانده به تپه های( هاهای سا ) که حدودا 428 متر با دومین بشقاب پرنده ای که اینجا سقوط کرده فاصله دارد السی دودو با جبابچه ی یک کمی تو رفته در حالی که تمام پایش از عصبانیت سرخ شده است و انگشتانش می لرزد ایستاده است و داد می زند.یک چشم ها سر تپه ها نشسته اند و زیزووزیک می خورند و هسته هایش را به طرفمان تف می کنند.آنها قوم بی نزاکتی هستند اما من بعدا باید به اینکار آنها رسیدگی کنم.                                                                          

السی دودوکه از بچگی به جبابچه اش عادت کرده است، دیده( پو) انگار بخواهد جبابچه ی خودش را فشار بدهد ،جبابچه ی او را در حد ترکاندن فشار داده است ،کنترلش را از دست داده و دستش را روی کف پای پو گذاشته وهر 2 روزنه ی  تنفسی اش را بند آورده است.  بعد شانه هایش را بیشتر توی خاک فرو کرده و به تقلاهایش توجهی نشان نداده.وقتی پو کاملا از تکاپو افتاده ،السی دودو، در اولین سیاه چال را برداشته وپو را از شانه توی چاله انداخته است.                                        

خوب خوب.اینهم از این.اینجا کسی را که به حبابچه ی ما دست بزند  اینطوری تنبیه می کنیم . پو کار بسیارنا مناسبی انجام داده است .خیلی غم انگیز است اما من سعی می کنم به شیرر پیر بفهمانم که دروغکی بگوید می تواند قری حبابچه ی السی دودو را بگیرد ولی اینقدر پیر و خرفت است که دردم از دهانش می پرد که بهتر است خودش را هم توی سیاهچال بیندازیم.البته اینکار را می توانستیم وقتی همه خوابند انجام بدهیم .باید حدس زده باشید اینجا ما فرصتی برای تعمیر اینجور چیزها نداریم که تعمیرهم نمی شوند و بیشتر از یک چشم ها و آن طرز جویدن مسخره شان عصبی مان می کنند.من هم فقط با گوشه ی حبابچه ام ،شکم به شکم، می روم توی شکم السی دودو،که هر چند انتظارش را دارد اما انگار باورش نمی شود و آخرین چیزی که از السی دودوهیپل زالا سیرر مخگو لترر سیو سه، به خاطرم می ماند پاشنه های بزرگ ماهوا ره ای اش است که همیشه باعث مسخره کردنش می شد.                                                                                         

نظرات 25 + ارسال نظر
الهام قریشی یکشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:46 ق.ظ http://www.gisgolabeton.blogfa.com

مرسی...دوست داشتم

الهام حیدری دوشنبه 1 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 01:18 ب.ظ

سلام عسیییسم
تو ژانر خودش کار خیلی خوبی بود
لذت بردم
ممنون

مهدی کوه پیما سه‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 04:13 ب.ظ http://sarabearezooha.blogfa.com

سلام

1)
پستی که قرار بود 29 خرداد به روز شود ، ولی نشد !
چرا خرداد سیاهپوش است ؟؟؟؟؟

2)
درد دل می کنم .....
نامه ای به .................

3)
چند رباعی ...
شاید این رباعی ها حرفهای دل بیشتر ما باشد !!!!!!!!!!!

پس ..................

الف )
با مطالب فوق به روزم

ب )
حتما بیا و نظر بده

ج )
به روز شدی حتما خبرم کن

شاید دیر سر بزنم ، ولی حتما سر می زنم و از نوشته هایت بهره میگیرم

کم کم جشنواره ی تابستونی کیش داره شروع میشه و سرمون حسابی شلوغ ، به وبلاگت سر می زنم ولی کمی دیر ، از دستم دلخور نشو

منتظرم که بیایی و نظر بدی

بچه های کارگاه شعر یکشنبه 7 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 03:11 ق.ظ http://bahal3.persianblog.ir

سید هم
.
.
.
.
رفت!
با خواندن آخرین غزلش
آقای ادبیات را بدرقه می کنیم

احسان چهارشنبه 10 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 01:53 ب.ظ http://lakposht..blosky.com

سلام یاد زیبایی بود

فرشته مرگ چهارشنبه 17 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 02:54 ق.ظ

سلام دنیای وارونه زیبا بود تخیل خوبی داری منو در اول داستان یاد مسافر کوچولو انداخت

اشئهی سه‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 09:03 ب.ظ http://disgraced.blogfa.com

برای اولی بار در این وبلاگ قصد دارم درباره مسائل شهری بنویسم که کودکی ام در آن گذشته است درباره زرین شهر، مرکز شهرستان لنجان در استان اصفهان. درباره بخشی از آگاهی انسان ایرانی که احساس می کنم بیش از هرچیز دیگری مستعد آفت هایی است که در ایران وجود دارند

آناهیتا اوستایی دوشنبه 29 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 08:35 ب.ظ

دوست جون:
ما هم برای این که جناب رو در سی سی پارتی ببینیم دلمان لک زده است.
هی هر داستان جدیدی که می نویسی منو کف بر می کنه. بابا افتادی رو خط تغییر و تحول! باید یه بار دیگه بخوونم تا بتونم چیزی بگم.
خوشحالم که یه کار جدید خووندم خودم که انگار کارگاه که تعطیل شدخ مخمم تعطیلات رفته ه ی چ ی ننوشتم. احساس مزخرفی هم از این بابت دارم.
بای بای دوست جون
خوش بگذره

نفیس سه‌شنبه 30 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 12:43 ق.ظ http://www.orkid.blogfa.com

وقتی قرار باشه از بزرگترین انسانها هم کوچکترین صدایی نشنویم به چی می شه دلخوش بود؟!
با شعری از «سید مهدی موسوی»
منتظرتونیم
خیلی
خیلی
خیلی زیاد...

مریم سه‌شنبه 30 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 12:21 ب.ظ

سلام.خوبه

فاطمه اختصاری سه‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:01 ق.ظ http://havakesh3.persianblog.ir


مثل زنی که بچّه ی مرده اش را به دنیا آورده، خسته ام!
.
اما
همراه شما هستم با شعری جدید از خودم:
دنیا شده مثل وسط خالی «دونات»!!
.
و شعری
منتشر نشده و داغ ِ داغ
از «دکتر سید مهدی موسوی»:
«ایران ما گربه ست امّا موش بسیار است!»
.
با حرف هایی سیاه و سپید
و لینک هایی آبی
«به چیزهای قشنگی که نیست فکر بکن»
و به دیدنم بیا...
به اولین پست «فاطمه اختصاری» در سال جدید
که همه اش کهنگی ست...

مهدی کوه پیما سه‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:59 ب.ظ http://sarabearezooha.blogfa.com

سلام

آمدم بگویم که به روزم با :
1
غرض از اومدن من فقط نوشتن این چرت و پرت ها نبود .....
غرض این بود ...
که تکرار کنم غم ها را
2
دختری که به دنبال خدا می گشت !
3
معرفی وبلاگ تازه تاسیس یکی از دوستان بسیار خوبم که تازه داره کلاسیک کار میکنه
به وبلاگش سر بزنید و حتما نظر بدین
4
گزارش یک فوتبال ۹۵ دقیقه ای ! از گوشه و کنار شهر ، با حاشیه ... !
5
منتظر نقد و نظرات شما عزیزان هستم

اکرم امینی جمعه 9 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:13 ق.ظ http://eiroozhayekhoob.blogfa.com

این وبلاگ بدبخت من هم به روز شد.
با:
خود شیرینی برای استاد!
کمی یوسا
کمی دلتنگی
و شعری برای شهید و سهراب و...
...
با بدبختی منتظر شماهام!

فرزاد اقبال سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:43 ب.ظ http://www.farzad-eghbal.persianblog.ir

سلام. تحلیلی از یک شعر سهراب سپهری داشتم. کوتاهه و زیاد وقت نمیگیره. از نظر انتقادیتون ممنون میشم.

OMID شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:26 ق.ظ http://HUMAN-LIKE.PERSIANBLOG.IR

سلام
امیدوارم خسته نباشید
خوشحال میشم به وبلاگم سر بزنید
[گل]

((فردین)) شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:28 ق.ظ http://khalse.com

سلام...
بدون هیچ دلیل خاصی به روزم!با همان 5 تایی ها و شعر؛

بخش فیلم : 5 فیلم خاص که ارزش چند بار تماشا را دارند...

بخش کتاب: 5 کتاب خاص که ارزش چند بار خواندن را دارند...

بخش شعر خوانی: 5 شعر از آلن گینزبرگ و ازرا پاوند و براتیگان و اولسون و کریلی با صدای شاعر و متن اشعار...

بخش موسیقی: 5 قطعه موسیقی نوستالژی از 5 فیلم خاطره انگیز...

و بخش شعر: با یک شعر معمولی...

قابل بدونید و سری بزنید،در غیر اینصورت بابت اشغال فضا حلال کنید...

بابک شمس شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:09 ب.ظ http://babakshams.blogfa.com

با سلام
وبلاگم به روز شده و با مطلب " چشم هم چشمی- زنانه یا مردانه؟؟؟ " آمدم اگر تونستید سری بزنید
شاد، سلامت و برقرار باشید
http://babakshams.blogfa.com

omid یکشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:37 ق.ظ http://human-like.persianblog.ir

سلام
خسته نباشید
خوشحال میشم به وبلاگم سر بزنید

omid یکشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:50 ق.ظ http://human-like.persianblog.ir

سلام
خوشحال میشم به وبلاگم سر بزنید
[گل]

زهرا چهارشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 05:02 ب.ظ http://zahra3078.persianblog.ir/

سلام گل گلی!
خیلی وقته که دلم برات تنگ شده
سلامت باشی خانومی دکتر باحال خودم!

الهام قریشی شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:03 ق.ظ http://www.gisgolabeton.blogfa.com

مثل پرواز اخر ققنوس














به پرواز دعوتید


هرچند مرگ اغاز یک دموکراسیست

م.س.ک شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:34 ب.ظ

جالب بود

محمد شعبانی سه‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 04:52 ب.ظ http://che-sadeh.blogfa.com

سلام خانم ترکمانی
خوبین؟
یاد اصفهان به خیر

استاد شجریان
ویل دورانت
زاهد غفاری
برتولت برشت

به روزم!

طیبه شنبه زاده دوشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:31 ب.ظ

سلام مرضیه عزیزم.سالها رفته است ومن همواره به تو فکر می کنم.به روزهای گذشته با کلی خاطره.روزهای شعر وداستان و عشق و شور وجوانی مفرط.دنیای تو رو دنبال می کنم .همیشه از تو و استعداد و نبوغ تو در نوشتن حرف می زنیم.و از اینکه همیشه هنر مندی ومن همیشه تو را دوست داشته ام .همیشه .همیشه.

طیبه شنبه زاده جمعه 21 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:33 ب.ظ http://neylabakemohreha.blogsky.com

به من سر بزن اگه دوست داشتی

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد